سنگ صبور

سنگ صبور

ما مقدس آتشی بودیم ، بر ما آب پاشیدند
سنگ صبور

سنگ صبور

ما مقدس آتشی بودیم ، بر ما آب پاشیدند

تمام گل

مطالبی که می خوانید قصه نیست و کاملا واقعی است. تمام گل تمام زندگیش را در عین حالیکه دختر بوده پسرانه و در میان مردان گذرانده است. …

نام: تمام گل
نام پدر: گرز علی
نام مادر: گوهر
متولد روستای یارمجرباغ شهرستان رزن (استان همدان)

مقدمه:
به سراغ زنی رفتیم 71 ساله (74 ساله) که به خاطر فرهنگ غلطی که در بین خانواده ها بوده و الآن هم در اکثر روستاها هست زندگیش را باخته است. پیرزن قصه ما ... گفتم قصه ... ولی مطالبی که می خوانید قصه نیست و کاملا واقعی است. تمام گل تمام زندگیش را در عین حالیکه دختر بوده پسرانه و در میان مردان گذرانده است. حتما این مطلب را بخوانید:

نامش تمام گل است اما پدرش او را طاهرعلی نام نهاده است و او از کودکی با پسران همبازی بوده و از اینکه در میان مردها بوده احساس نا امنی نکرده است. بعد از این همه مدت هنوز ازدواج نکرده و حتی عاشق هم نشده است، البته او خواستگاری هم نداشته است.
 
او از کودکی به کشاورزی پرداخته و اکثر وقتش را به همین کار اختصاص داده است و سختی کار نگذاشته که حتی به این فکر کند که لباس و زیور آلات زنانه بپوشد.
او مقصر اصلی در تعیین شخصیتش را ابتدا پدرش و بعد مردم می داند که حرف آنها باعث شد پدرش چنین کاری بکند و با این حال او دوست ندارد مادر شود.

دوست دارم فقط خودم باشم ... خودم ...
هنگامی که از او می پرسیم که رنگ و غذای مورد علاقه اش را بگوید پاسخ می دهد در زندگی آنقدر مشکلات داشتم که هیچ وقت به آن فکر نکردم که چه رنگی را دوست دارم و چه غذایی را. او می گوید: ?زندگی و محیط هیچ وقت نگذاشت من به هیچ چیز جز کار فکر کنم.?

او درباره تولد می گوید: انسان ها خیلی با هم متفاوتند، بعضی از آنها در خانواده ای متولد می شوند که خیلی وقت است منتظر تولد او می باشند ولی بعضی ها را هیچ کس نمی خواهد و تا بوده همین بوده. او این فرهنگ غلط را که فرزند فقط باید پسر باشد را اشتباه می داند و می گوید: شاید الآن دیگر به مانند گذشته به داشتن پسر دیگر اهمیت نمی دهد.
 
زنی ایرانی که همه فکر میکنند یک مرد است! +عکس ، www.irannaz.com

او در جواب این سوال که چرا بعد از فوت والدینش تصمیم نگرفته است که به زندگی عادی برگردد گفت: پدر، خانواده را به من سپرده و از من خواسته که نام و نشان او را زنده نگه دارم و من به خاطر قولی که به پدرم دادم تا آخرش هستم ...

تمام گل از تنهایی گلایه می کند و می گوید: زندگی تنهایی واقعا سخت است ... نه هم صحبتی ... نه همدمی، فقط باید سوخت و ساخت تا زمان مرگ فرا رسد و همه چیز تمام شود. وقتی از او می پرسم اگر دوباره متولد شوی دوست داری پسر باشی یا دختر می گوید:
فرقی نمی کند ... فقط خودم باشم ... خودم ...

البته پسر بودن را بهتر از دختر بودن می داند. از میان خواهرانش فقط یکی زنده است که تمام گل با او صمیمی است و نام این خواهر اقدس است. بقیه بستگانش همه فوت کرده اند. تمام گل الآن دیگر احساس خوشبختی نمی کند چون تنهاست و دیگر نمی تواند به مانند سابق کار کند. او پس انداز مالی هم دارد و وارث خود را هم نوه خواهرش که او را مانند پسر خود دوست می دارد می داند.

نکته جالب: مردم روستا او را طاهر علی صدا می زنند و او نیز همین را می پسندد. در پایان گفتگویمان هنگامی که از او می خواهیم حرفی، سخنی و یا نصیحتی برای ما جوانان داشته باشد فقط برای همه آرزوی موفقیت می کند و ما نیز او را به خدا می سپاریم.

منبع: www.irannaz.com
نظرات 9 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:41 ب.ظ http://radepayemalos.blogfa.com

به نظرم نمیشه یه حالش تاسف خورد
درسته که ازدواج خوبه اما آخرش همه تنهاییم
اگه این مقوله رو کنار بذاریم هیچ ضرری به تمام گل نرسیده و یه عمر راحت و بدون محدودیت دخترا زندگی کرده
اینم یه جورشه دیگه

عجب

ژینوس دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:26 ب.ظ http://zhinoos.blogsky.com

بیچاره
نگا کن چه جوری زندگی یه آدمو خراب میکنن... یه عمر؛ یه آدم چیز کمی نیست...

اره والا ،زندگی تباه شد رفت.

محمدرضا دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:48 ب.ظ http://mamall.blogsky.com

ای خدا
دیگه نمیشه به هیچ پسری اعتماد کرد

چرا اینجوری نگاه میکنی ؟
بخدا من پسرم ها
می خوای ......

راستشو بخوای یه کم شک دارم.

پردیس دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:43 ب.ظ http://k-girl.blogfa.com/

بعضی هاهم خودشون دوست دارن مث پسراباشن ورفتارشون اونجوری باشه وحتی مث پسرا لباس بپوشن

اونایی که خودشون دوست دارن قضیه فرق داره.

خاله دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:25 ب.ظ

خیلی ناراحت کننده بود.خییلی متاثر شدم.اولین بار بود همچین موردی رو میشنیدم.حق زندگی را از دختری گرفتن.حق عشق ورزیدن را..حق مادر شدن را..حق معشوق بودن را...
دردناک بود.

من معذرت میخام خاله .

نینا چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:10 ب.ظ http://namakdon1362.blogfa.com

ینی چیی !اخه مگه میشه! بیچاره

اینه که شده زندگی بدبختو تباه کردن./

الهام شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:12 ب.ظ http://hhttp://elhambb.blogfa.com/

سلام.ممنون که خبرم کردی .امیدوارم موفق باشی. وتشکر که لینک کردی .دوست عزیزم من هم با افتخار لینکت کردم.

بازم تشریف بیار خو شحالم میشم.شاد و سربلند باشی.

انگشت دونه پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:07 ب.ظ http://badbadak-baz.blogfa.com/

سلام
قهری باهام که بهم سر نمیزنی؟

مینا چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:31 ق.ظ

ژینوس حرف قشنگی زد:
یه آدم چیزکمی نیست...!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد