سنگ صبور

سنگ صبور

ما مقدس آتشی بودیم ، بر ما آب پاشیدند
سنگ صبور

سنگ صبور

ما مقدس آتشی بودیم ، بر ما آب پاشیدند

کی به خودمون میایم؟؟

وقتی که ...
وقتی که قلب‌هایمان‌ کوچک‌تر از غصه‌هایمان‌ میشود،
وقتی نمیتوانیم‌ اش...ک هایمان ‌را پشت‌ پلک‌هایمان‌ مخفی کنیم‌
و بغض هایمان ‌پشت‌ سر هم‌ میشکند ...

وقتی احساس‌ میکنیم
بدبختیها بیشتر از سهم‌مان‌ است
و رنج‌ها بیشتر از صبرمان ...

ادامه مطلب ...

تو را دوست دارم

تو را دوست میدارم همچو شمع

                                   در ان شبهای تاریک بی سو

تو را دوست میدارم همچو خورشید

                                   در ان روزهای سرد زمستانی

تو را دوست میدارم همجو جان

                                  در ان هنگام که ‌‌عزراییل به عیادتم میاید.

زری دلنشین

زری دلنشین شاعره باهوش، جواب دندان شکنی به این شاعر چشم هیز داده

خواهرم ای دختر ایران زمین

ادامه مطلب ...

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم.

میخوام یه داستان براتون بگم که داغ دل عاشق هارو تازه کنم.




یه پسر بود که عاشق یه دختر پولدار شد،با هزار امید و ارزو رفت خواستگاری



ادامه مطلب ...

وحشی




آه تا کی ز سفر باز نیایی بازآ

اشتیاق تو مرا سوخت کجایی بازآ
شده نزدیک که هجران تو ما را بکشد

گر همان بر سر خونریزی مایی بازآ

کرده ای عهد که بازآیی و مارا بکشی
وقت آن است که لطفی بنمایی باز آ
رفتی و باز نمی آیی و من بی تو به جان
جان من این همه بی رحم چرایی باز آ
وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی
گرچه مستوجب صد گونه جفایی بازآ